جدول جو
جدول جو

معنی کافر کلی - جستجوی لغت در جدول جو

کافر کلی
سوراخ های غار مانند داخل کوه ها که در گذشته به عنوان پناهگاه.، نام مجموعه غارهایی است که در پرتگاه ها و دره ها از کوه کاروان
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کافر دل
تصویر کافر دل
سیاه دل، بی رحم، ستمگر
فرهنگ فارسی عمید
(فِ / فَ رِ ذِمْ می)
کافری که جزیه دهد و در پناه اسلام باشد. رجوع به ذمه و ذمی شود
لغت نامه دهخدا
(فِ / فَ دِ)
سیه دلی. بیرحمی. سنگدلی:
از او تا جان اگر فرقی کنم کافردلی باشد
من آنگه جای او دانم که جان را جای او دارم.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
تصویری از کافر دلی
تصویر کافر دلی
سیاه دلی بی ایمانی، بیرحمی ستمگری، بی انصافی: (از او تا جان اگر فرقی کنم کافر دلی باشد من آنگه جای او دانم که جان را جای او دارم) (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کافر کیشی
تصویر کافر کیشی
بر دین کافران بودن: (این نه صوفیگری و درویشی است نا مسلمانی و کافر کیشی است) (جامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کافر کیش
تصویر کافر کیش
کسی که بیدین باشد
فرهنگ لغت هوشیار
آلتی است جنگی که در اصل در جنگ کفار بکار میرفت. توضیح عرب این کلمه را از ایرانیان گرفته و بصورت} کافر کوبات {جمع بسته است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کار کنی
تصویر کار کنی
عمل و کیفیت کار کن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کافر کش
تصویر کافر کش
آنکه کافران را بکشد قاتل کافران: (شاه در بر گرفت زاهد را شیر کافر کش مجاهد را) (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کافر دل
تصویر کافر دل
سیاه دل بی ایمان، بیرحم ستمگر: (مال بدست کردم تا تو کافر دل پشتواره بندی و ببری) (کلیله و دمنه)
فرهنگ لغت هوشیار
از قلاع قدیمی نزدیک دهکده ی قلعه کش دشت سر آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
لانه زنبور
فرهنگ گویش مازندرانی
نام قله ای در سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
لان های که پرندگان بر تنه ی درختان سازند
فرهنگ گویش مازندرانی